مدل استارتآپ ناب به دنبال این است که با استفاده از روش علمی (Scientific Method) چرخه یادگیری راه بیاندازد تا بنیانگذاران استارتاپ بتوانند ایده خود را پیش از آنکه هزینه و زمان زیادی پای آن بپردازند، با مشتریان واقعی، آزمایش کنند.
لین استارتآپ بهدنبال این است که خیلی سریع و با روشی معتبر، به جواب پرسشهای زیر برسد:
- آیا خود مشتریان از آن مشکلی که سعی دارید حلش کنید، خبر دارند؟
- اگر راهحلی برای آن مشکل باشد، آن را میخرند؟
- آیا آن را از ما میخرند؟
- آیا میتوانیم محصولی را بهعنوان راهحل آن مشکل بسازیم؟
روشهای استارتآپ ناب (لین):
- بررسی بازار بهجای برنامهریزیهای بسیار دقیق
- بازخورد مشتری به جای تصمیمگیریهای شخصی
- روشهای طراحی چند مرحلهای به جای روشهای سنتی طراحی محصول نهایی در اولین قدم
اگرچه این روش فقط چند سال است که در دنیا قدمت دارد، مفاهیمی مانند کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) و تغییر جهت استارتاپ (Pivot) بهسرعت در استارتاپهای کل دنیا ریشه دوانده است. البته لین استارتآپ هنوز جریان غالب نشده است. این رویکرد جدید جایگزین تفکر سنتی و رایج درباره کارآفرینی شدهاست.
سرمایهگذاران جدید سعی کردند با پیروی از اصول «شکست سریعتر و یادگیری پیوسته» شانس خود را برای رسیدن به موفقیت افزایش دهند. برخلاف نام این روش که بهظاهر فقط برای شروع است، در بلندمدت بازگشت سرمایه بهمراتب بهتر و بیشتری برای شرکتهای بزرگ بههمراه خواهد داشت.
تفاوت لیناستارتآپ با کسبوکار کلاسیک
اساس آنچه در دانشکدههای کسبوکار بهصورت کلاسیک آموزش میدهند این است که اولین چیزی که هر بنیانگذار باید طراحی کند، طرح کسبوکار (Business Plan) است. طرحهای کسبوکار شامل پیشبینی درآمد، سود و جریان مالی پنج ساله هستند.
طرح کسبوکار اساسا طرحی آزمایشی است که بدون درنظر گرفتن عوامل مؤثر و مرتبط نوشته شده که هر کارآفرین حتی قبل از شروع ساخت محصولش آن را تهیه میکند. این فرض وجود دارد که طرح کسبوکار این توانایی را دارد که ناشناختههای دنیای تجارت را قبل از گرفتن سرمایه و حتی قبل از عملیشدن واقعی ایده با همه مشکلات و موانع پیشبینی کند.
یک سازمان کلاسیک تنها پس از ساخت، راهاندازی و ارائه محصول به بازار، با فشار به نیروهای فروش، سازمان سعی میکند محصولات خود را در بازار جای دهد. اینجاست که شرکت با بازخورد زیادی از مشتریان راضی و ناراضی مواجه میشوند. اغلب، پس از چند ماه یا حتی سالها توسعه، کارآفرینان بهسختی متوجه میشوند که مشتریان واقعا نیازی به بسیاری از ویژگیهای محصول آنها ندارند.
دلیل رواج لیناستارتآپ
دلیل رواج مدل لین استارتآپ بهجای روشهای سنتی همین است. طرحهای تجاری بهندرت در اولین ارتباط با مشتریان بدون تغییر باقی میمانند. تنها کسانی که درنهایت موفق میشوند که درحال تطبیق خود با محیط هستند. برای همین یک استارتاپ برای بهبود ایده اولیه خود تلاش میکنند، بهسرعت از شکستی به شکست بعدی پیش میروند و بهطور مداوم از مشتریان یاد میگیرند.
استارتاپها برای مدت طولانی یک مدل کسبوکار را اجرا نمیکنند. آنها دائما درحال تغییر هستند تا مدلی مناسب را بیابند. میتوان این تمایز را قلب روش لین استارت آپ نامید.
منبع: shanbemag